|
|
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
خیلی زیبا بود دلم خواست شما هم بخونید . . ♥•٠· شیخ رجبعلی خیاط می گفت: من همیشه که نماز می خواندم، نماز امام زمان، نماز جعفر طیار و... حاجتی را از خدا می خواستم. یک بار گفتم هیچ حاجتی نخواهم و برای خود خدا نمازی بخوانم. تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده پروری داند شیخ رجبعلی همان شب خواب دید. در خواب به او گفتند: چرا دیر آمدی؟یعنی تو باید همان سی سال پیش به فکر این کار می افتادی. حالا بعد از یک عمر نماز خواندن به این فکر افتادی که نماز بخوانی بدون این که مزد و حاجت از ما بخواهی؟ آیت الله مجتهدی تهرانی
:: موضوعات مرتبط:
حكايات پند آموز ,
اخلاق و عرفان اسلامی ,
اخلاق عارفانه ,
,
:: برچسبها:
داستان نماز ,
داستان رجبعلی خیاط ,
نماز برای خدا ,
نماز برای خود خدا ,
نماز بدون مزد ,
ایت الله مجتهدی تهرانی ,
مجنون ,
عاشق ,
عشق ,
خدا ,
عشق به خدا ,
سجاده عشق ,
نماز ,
راز و نیاز با خدا ,
داستان خدایی ,
عاشق بنده ,
عاشق خدا ,
کانون طه ,
:: بازدید از این مطلب : 2136
تاریخ انتشار : پنج شنبه 20 شهريور 1393 |
نظرات ()
|
|
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 166 صفحه بعد
|
|
|